۱۳۹۱ اردیبهشت ۲۹, جمعه

مفاهیم و اصطلاحات مشترک میان قرآن و اهل بیت(ع) و صوفیّه(25) - محبّت(5)

«یا ایّها الّذین آمنوا من یرتدّ منکم عن دینه فسوف یأتی الله بقوم یحبّهم و یحبّونه اذلّة علی المومنین اعزّة علی الکافرین یجاهدون فی سبیل الله و لا یخافون لومة لائم ذلک فضل الله یوتیه من یشآء»(1)

«ای مومنان ، کسی از میان شما که از دین خود باز گردد (بداند) خداوند گروهی را خواهد آورد که آن ها را دوست می دارد و آن ها نیز او را دوست می دارند.در برابر مومنان، فروتن و در برابر کافران،سرسخت هستند.درراه خدا مجاهده می کنند و از سرزنش سرزنش کننده نمی ترسند.این فضل الهی است که آن را به هر کس که بخواهد می دهد


 در این آیه شریفه ، با افعال : «یحبّ» و «یحبّون» به مفهوم و اصطلاح «محبّت» که یکی از مفاهیم و اصطلاحات کلیدی مکتب تصوّف است اشاره شده است.در میان فرقه ها و گروه های درون دینی اسلام ، صوفیّه تنها کسانی هستند که بر صراط مستقیم «محبّت» و «عشق» نسبت به ذات اقدس الهی در حوزه دینداری و دین ورزی حرکت می کنند.روش دیگر گروه ها که تشکیل دهندگان دین صوری هستند مبتنی بر رعایت خشک و بی روح قوانین شریعت است.
نکته هایی در این آیه شریفه مطرح است که به آن ها اشاره می کنیم :
1.ارتداد یک مرتد از دین خود نشانه این است که دینداری و دین ورزی وی مبتنی برحالت «محبّت» و «عشق» نبوده است.زیرا یک محبّ و یک عاشق هرگز از محبوب و معشوق خود دست نمی کشد به ویژه که این محبوب و معشوق ، خدای تعالی باشد که کمال مطلق و محض است.بنابراین ، در حقیقت خداوند با طرح این مسئله دارد به تمام کسانی که دین می ورزند هشدار می دهد که اگر روش دینداری و دین ورزی آن ها بر «محبّت» و «عشق» استوار نباشد تا آخرین لحظه عمر ، خطر ارتداد و بازگشت از دین به بی دینی آن ها را تهدید می کند.
2.اطلاق واژه مومن در این آیه شریفه به این دسته از دین ورزان یک اطلاق واقعی نیست یک اطلاق مجازی است.زیرا همانطور که در مباحث این دفتر مطرح کرده ایم از دیدگاه قرآن اصطلاح مومن به کسی اطلاق می شود که به نور رسیده باشد و و با رهایی از قید حجاب های ظلمانی وارد عالم نور شده باشد.در حقیقت از دیدگاه قرآن ، مومن به کسی گفته می شود که به شهود وجه الله ذو الجلال و الاکرام در مجالی نوری نایل آمده باشد.آیه سوم از آیة الکرسی ، از جمله آیاتی است که این حقیقت را اثبات می کند.
3.دین مورد علاقه خداوند دینی نیست که بر فقه و رعایت قوانین خشک و بی روح فقهی استوار شده باشد.پس دم زدن از دین فقاهتی و اسلام فقاهتی نشانه دور بودن وحشتناک شخص از دین مورد نظر خداوند است.بلکه دین مورد علاقه خداوند دینی است که بر حالت «محبّت» استوار شده باشد.محبّت نسبت به خداوند و نیز نسبت به مخلوقات الهی که مظاهر ظهور و مجالی تجلّی اسماء الهیّه هستند.
4.از تقدّم «یحبّهم» بر «یحبّونه» معلوم می شود که محبّت الهی نسبت به بنده بر محبّت بنده نسبت به خداوند مقدّم است.به عبارت دیگر تا خداوند بنده ای را دوست نداشته باشد آن بنده توفیق دوست داشتن خداوند نصیبش نمی شود.پس کسانی که بطور وحشیانه به صوفیّه حمله می کنند و با تخریب شخصیّت آن ها و تخریب خانقاه ها و حسینیّه ها به آن ها آزار می رسانند در حقیقت در برابر خداوند ایستاده اند و دارند با کسانی که مورد محبّت خداوند هستند مبارزه می کنند.زیرا همانطور که گفته آمد صوفیّه تنها گروه در درون دین اسلام هستند که محبّانه و عاشقانه در پی خداوند هستند و مانند پیروان و متولّیان دین صوری و سنّتی ، کاسبکارانه پیرامون دین نمی چرخند.
5.فروتنی صوفیّه در برابر مومنان و سرسختی آنان در برابر کافران ، یک فروتنی و سرسختی ظاهری و تصنّعی و ریاکارانه - آنچنان که در دین صوری رایج است - نیست.بلکه یک فروتنی و سرسختیی است که از درون آنان می جوشد و مبتنی بر معرفت است.زیرا همانطور که گفته آمد از دیدگاه قرآن ، ایمان مترادف نور است و مومن به کسی گفته می شود که با عبور از قید حجاب های ظلمانی وارد عالم نور شده باشد.صوفیّه که سیّاره دینداری و دین ورزی شان بر مدار نور می چرخد و سالکانی هستند که با سلوک در صراط مستقیم الهی وارد عالم و عوالم نوری می شوند بر اساس قانون تجانس و سنخیّت ، با نورانیان متجانس و هم سنخ هستند و بطور طبیعی آن ها را دوست می دارند و از کافران ظلمت نشین اسر حجاب های ظلمانی بیزارند و در بابر آن ها سرسخت و سختگیر.منظور از کافر در این آیه کسی است که حالت محبّت نسبت به خداوند در او نیست و ناگزیز اسیر حجاب های ظلمانی است و ظلمت نشین است.
6.منظور از مجاهده در این آیه شریفه و بلکه در تمام قرآن ، جنگیدن و نبرد با دشمن بیرونی نیست.زیرا در قرآن از این نوع نبرد با واژه «مقاتله» و مشتقّات آن یاد شده است.بلکه منظور از مجاهده ، نبرد با دشمن خودی و درونی و به عبارت دیگر ، جهاد با نفس است.همانطور که می دانیم تنها کسانی که به طور روشمند با نفس جهاد می کنند و از خلال این نبرد به گوهر یکتای معرفت نفس دست می یابند صوفیّه هستند.
7.تنها کسانی هم که در طول تاریخ ثابت کرده اند ازسرزنش هیچ سرزنش کننده ای در زمینه محبّت و عشق به خداوند نمی ترسند صوفیّه هستند.زیرا به شهادت تاریخ بسیاری از صوفیان به دست فقیهان دین ناشناسی مانند محمّد علی کرمانشاهی تکفیر و سپس به شهادت رسیده اند اما صوفیان دیگر باز به راه عشق و محبّت به خداوند رفته اند و از این خطرات نترسیده و نهراسیده اند.
8.بسیاری از پژوهشگران به دنبال کشف این مطلب هستند که تصوف از چه زمانی در اسلام پا گرفته است و به اراده چه کسی این مهم رخ داده است.خدای تعالی در صدر این آیه شریفه خود پاسخ کاملا روشنی به ایشان و به همگان می دهد : «فسوف یاتی الله بقوم ...»یعنی این قوم واین گروهی که دینداری ودین ورزی آن ها بر مدار محبّت و عشق به ذات اقدس الهی قرار گرفته است به خواست الهی به وجود آمده اند.خود حضرت حقّ این قوم و این گروه را به وجود آورده است.پس خواستگاه این قوم آنچنان که مخالفان و منحرفان از جاده حقیقت می گویند ، هند و یونان و مسیحیّت و ... نیست.خواستگاه این قوم متن دین الهی اسلام و متن کتاب کریم قرآن است و به اراده الهی و از همان صدر ظهور اسلام به وجود آمده اند.فتدبّر یا اولی الابصار.
9. و نکته آخر اینکه خداوند این ویژگی هایی را که آیه برای این قوم بر می شمارد منحصر به اهل بیت(ع) ندانسته و اعلام کرده است که این فضل الهی را به هر کس که بخواهد ازجمله مثلا به صوفیّه هم عطا می کند.آیه شریفه در این زمینه اطلاق دارد : «ذلک فضل الله یوتیه من یشآء»
              --------------------------------------------------------
1.مائده/54

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر