«قال ابو عبدالله(ع) : بینا امیر المومنین
یخطب علی منبر الکوفة اذ قام الیه رجل یقال له ذعلب ، ذو لسان بلیغ فی
الخطب ، شجاع القلب فقال : یا امیر المومنین هل رایت ربّک؟ قال : ویلک یا
ذعلب ، ما کنت اعبد ربّا لم اره.فقال : یا امیر المومنین ، کیف رایته؟ قال :
ویلک یا ذعلب ، لم تره العیون بمشاهدة الابصار ، و لکن راته القلوب بحقائق
الایمان»(1)
«ابو عبدالله(ع) گفت : در آن میان که امیر
مومنان بر منبر کوفه سخنرانی می کرد مردی به نام ذعلب ؛ که در سخنرانی
زبانی رسا داشت و دارای قلبی شجاع بود به سوی او رفت و گفت : ای امیر
مومنان ، آیا پروردگارت را دیده ای؟ حضرت فرمود : وای بر تو ای ذعلب،من
پروردگاری راکه ندیده ام عبادت وبندگی نمی کرده ام.او گفت : ای امیر مومنان
، او را چگونه دیده ای؟ حضرت فرمود:وای بر تو ای ذعلب ،چشم ها او را به مشاهده نیروی باصره ندیده اند ، بلکه او را قلب ها به مدد حقیقت های ایمانی دیده اند.»
در این روایت شریف ، واژه های : «اره» ، «تره» ، «رایته» که از ماده «رویت» هستند و «مشاهده» که از ماده «شهود» است و «حقایق» که جمع «حقیقت» است به کار رفته اند که همگی از مفاهیم و اصطلاحات کلیدی مکتب تصوف هستند.
----------------------------------------------------------
1.اصول کافی/ج1/ص138
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر